اشعار عید غدیر خم


           
        اجرا شده توسط حاج محمود کریمی:
       
      قطره ای بودم وچکیده شدم
      سمت دریای تو کشیده شدم
      
      بارهاست سنگ عاشقی خوردم
      باز اطراف عشق دیده شدم
      
      اشهدصبح وظهروشام توام
      کز روی ماذنه شنیده شدم
      
      تا که وحی ترا به شانه نهم
      مثل جبیریل آفریده شدم
      
      از درخت ولایت طوبی
      مثل یک سیب سرخ چیده شدم
      
      چارده قرن من نمک زادم
      از اهالی حیدر آبادم
      
      آب پیدا شده نگاه کنید
      چشمه دریا شده نگاه کنید
      
      وقت وقت نزول دادن من ...
      ...کنت مولاه شده نگاه کنید
      
      تا دوباره همه طواف کنند
      کعبه ای پا شده نگاه کنید
      
      پسر حضرت ابی طالب
      شاه دنیا شده نگاه کنید
      
      کوری چشم های آن سه نفر
      علی آقا شده نگاه کنید
      
      یاعلی یاابالحسن ای شاه
      اشهدانک ولی الله
      
      به نگاهت کمی نقاب بده
      فرصتی هم به آفتاب بده
      
      تا رطب های من شود باده
      نخل جان مرا شراب بده
      
      کمی از زیر پای سجاده ات
      تا شود تربتم تراب بده
      
      از خودت از بیان شرح خودت
      دست پیغمبران کتاب بده
      
      تا که امشب جهان فدات شود
      به جهان حق انتخاب بده
      
      ای بزرگ شگفت ناپیدا
      ای امیر شریف بی همتا
      
      آفتاب عشیره ی مجنون
      قبله گاه قبیله ی لیلا
      
      پادشاه حجاز و نان بر دوش
      زخمی بار کیسه ای خرما
      
      ما کجا و زیارتت خورشید
      تو کجا و کوچه های این دنیا
      
      تندتر میزند به نام شما
      تبش قلب حضرت زهرا
      
      نام تو فتح باب پیغمبر
      در حوالی لیله الاسرا
      
      نام تو نیل می شکافد باز
      نام تو زهره میدرد هرجا
      
      نام تو میشود رجز وقتی
      تیغ عباس میکند غوغا
      
      مادرم گفت جای لالائی
      تا که خیزم به نام تو برپا
      
      ذکری از والی الولی گفتم
      راه افتادم وعلی گفتم
      
      خواست حق آنچه میدمد گردد
      چهره ات جلوه ی احد گردد
      
      خواست حق تا که در احد آئی
      که شرف با تو مستند گردد
      
      خواست حق تا که طاق ابرویت
      قبله ی جان الی الابد گردد
      
      یاد تو ذکر موج دریاهاست
      لحظه هائی که جزر ومد گردد
      
      رد پای تو را نمی یابم
      عرش حتی اگر رصد گردد
      
      مرتضی مرتضی ست در همه حال
      گرجهان جمله عبدود گردد
      
      نفسی ده سینجلی گوییم
      صدو ده بار یا علی گوییم
      
      گردوخاکی میان میدان است
      رزم گاهی دوباره حیران است
      
      ابروانی کمی گره خورده
      لحظه ها لحظه های طوفان است
      
      ماندن اینجاچقدر ناممکن
      مردن اینجا چقدر آسان است
      
      لشگری را به خویش پیچانده
      ذوالفقاری که گرم جولان است
      
      حول روز قیامت آمده است
      یا نه شیرخدا رجز خوان است
      
      دستمال نبرد خود را بست
      یعنی این کوه گرم طغیان است
      
      هیبتش کوه را زمین زده ست
      هر سپاهی از آن پریشان است
      
      پهلوان پروری که می بینی
      از نژاد امین رضوان است
      
      این که پیچیده لافتی باشد
      بانک تکبیر از خدا باشد
      
      حب حیدر بود اساس نماز
      عجلوا بالصلوه قبل الفوت
      
      مهر او مایه ی حیات همه
      عجلوا بالحیوه قبل الموت
      
      بس بود واژه های تکراری
      مدح خوانم ز بهر نوکر تو
      
      مرده راجان تازه می بخشد
      خاک پای غلام و قنبر تو

**********************


عیـد همـه اعیـاد خـدا عیـد غدیـر است
عیدی است که پیغمبـر اسـلام بشر است
عیدی که در آن عمر خطیر است خطیر است
عیدی است که حیدر به همه خلق امیر است
 
عیدی است که از سوی خدا بهر محمّد
گـل واژۀ «اَکـمَلتُ لکُـم دینُکُـم» آمــد
 
****
 
تبـریک در این عیـد مؤیـد شده واجب
امری است مؤکد که به احمد شده واجب
لطف و کـرم از خـالق سرمـد شده واجب
ابـلاغ ولایـت بـه محمّـد شده واجب
صحرای غدیر آمده صحرای قیامت
زیرا که گرفته است خدا عید امامت
 
****
 
یاران گل لبخند ز هر سو بفشانید
بر خاک قدم‌های محمّد بنشانید
در محضر احمد ز علی مدح بخوانید
تا عیـدی خـود را ز محمّـد بستانید
با عطر ولایت دهن خویش بشویید
تبریک به سادات بنی فاطمه گویید
 
****
 
در دست گرفته است نبی دست ولی را
ابـلاغ کنـد حکـم خـدای ازلــی را
افکنده به قلب همگـان، نور جلی را
کـای مـردم عالم بشناسید علـی را
فرمـان خداونـد همیـن است همیـن است
هر کس که منم رهبر او، رهبرش این است
 
****
 
حکـم از طـرف ذات خداونـد غدیـر است
بر ختم رسل ایـن علی امـروز وزیـر است
در حکم مدیر است، مدیر است، مدیر است
بر خلق امیـر است، امیـر است، امیر است
این است که شایسته این قدر و مقام است
تا حشر امـام است امـام است امـام است
 
****
 
منشور خـدا را همه امروز بخوانید
دین غیر تولای علی نیست بدانید
بر تخـت ولایت دگری را ننشانید
فرمـان خـدا را ز لـب او بستـانید
این است که بوده همه‌جا نفسِ امیرش
این است کـز آغـاز خدا خوانده امیرش
 
****
 
این است که دین، دین نشود جز به ولایش
این است کـز آغــاز خــدا گفتـه ثنایش
این است که قرآن شده مشتاق صدایش
این است دلِ بستـه اجـابت به دعـایش
غیر از علی اسلام یدالله ندارد
با خویش محمّد اسدالله ندارد
 
****
 
این بر همه مولاست بدانید بدانید
این از همه اولاسـت بدانید بدانید
این همسر زهراست بدانید بدانید
این دست الهی است ببینید ببینید
این هست الهی است ببینید ببینید
 
****
 
این نور عیان است عیان است عیان است
این سرِّ نهان است نهان است نهان است
این جان جهان است جهان است جهان است
این بر تـن توحیـد روان است روان است
این رهبر دین رهبر دین رهبر دین است
والله امیـن است امیـن است امین است
 
****
 
ای روی تو مرآت خدای تو علی جان
ای ذکـر خداونـد ثنـای تو علی جان
ای ملک خـدا زیر لوای تو علی جان
ای جان دو عالم به فدای تو علی جان
تـو آینـۀ غیب‌نمــا غیب‌نمــایی
تو روی خدا، روی خدا، روی خدایی
 
****
 
خصم تو به جز قعر سقر نیست سرایش
فرقـی نبـوَد بیـن عبـادات و زنـایش
نفرین شـود از خشم خداوند، دعـایش
حق است که ابلیس کند گریه برایش
فردا شرر نار بود تشنۀ خونش
فریاد زند دوزخ از سوز درونش
 
****
 
ما مرد غدیریم غدیریم غدیریم
ما یـار امیـریم امیـریم امیـریم
صدبار اگر زنده شده باز بمیریم
والله قسم خـط سقیفه نپذیریم
در مدح علی تا که بخوانیم قصیده
باید که ز «میثم» بستانیم قصیده

غلامرضا سازگار

**********************

 
امروز روز عیـد خداونـد کبــریاست
عید فرشتگــان خـدا عیـد انبیاست
عید محمّد عید علی عید فاطمه
عید ائمه، عیـد امـم، عید اولیـاست 
عید کمال نعمت و عیـد تمـام دین
عید حسین عید شهیدان کربلاست
عید امـامت علـوی، عیـد یاس کفر
عید هلاک شیطان، عید حیات ماست
پیغمبران مدیحه بخوانید از علی
عیدی خویش را بستانید از علی
 
****
 
عید بزرگ خـالق اکبر مبارک است
عید بقـای دین پیمبر مبارک است
عید غدیـر بهــر تمــام غدیریـان
بر مسلمین ولایت حیدر مبارک است
عید بزرگ سـاقی کوثـر ولی حـق
از ذات ذوالجلال به کوثر مبارک است
چشم یهود چون دل اهل سقیفه کور
عید غدیـرِ فاتح خیبر مبارک است
امروز- ای تمام ملل!- حیدری شوید
سر تـا قدم زبـانِ ثناگستری شوید
 
****
 
بر گوش جان صدای خداوند اکبر است
مـداح مـرتضی به زبـان پیمبـر است
گوید که ای تمـام خلایق، وصی من
از کوچک و بزرگ بـدانید حیـدر است
حیدر که ذوالفقار خدا شیر مصطفی است
حیدر که فاتح احـد و بدر و خیبر است
حیدر که روز خندق، یک ضرب دست او
از طاعـت تمـام خـلایق فراتـر است
باور کنید اینکه علی جان احمد است
باور کنید مـن علی‌ام او محمّد است
 
****
 
بـاور کنیـد فاتح خیبر فقـط علی است
بـاور کنیـد ساقی کوثر فقط علی است
بـاور کنیـد آن کـه شـب لیلـه الـمبیت
هر لحظه شد فدای پیمبر فقط علی است
بـاور کنیـد از طـرف حـق بـرای مـن
تنها کسی که گشت برادر، فقط علی است
باور کنید آن که همـه عمر، لحظـه‌ای
غافل نشد ز حضرت داور فقط علی است
بـاور کنید هـر که علـی باشـدش امام
جنت بر اوست واجب و دوزخ بوَد حرام
 
****
 
این است آن علی که ستوده‌ست داورش
این است آن علی که خدا خوانده حیدرش
این است آن علی که برای نجات دین
آمـد نـود جـراحت سنگین بـه پیکرش
این است آن علـی که روایات وحی را
خوانده است جبریل امیـن در برابرش
این است آن علی که در آیات بی‌شمار
باشـد خـدای عزّوجـلّ مـدح‌گسترش
این است آن علی که به ظل هدایتش
باشـد تمـام دیـن خـدا در ولایـتش
 
****
 
ای در مکان حقیقتی از لامکان علی
وی در زمین امام هزار آسمان علی
ای بنـده‌ای که داده خداییت دست حق
بر وسعت جهان و به طول زمان علی
جویای دشمنان تو از شش جهت جحیم
مشتاق دوستان تو بـاغ جنان علی
بـرقع بـزن کنـار ز مــاه جمـال خـود
آنک بـده جمال خدا را نشان علی
آغوش کبریا همه بیت‌الحرام توست
زیباتـرین کلام خـداوند نام توست
 
****
 
تو نفس احمدی و امامت از آن توست
تو جان مصطفایی و او نیز جان توست
گویـی هنـوز یکسـره در بــرکۀ غـدیر
با صدزبان، رسول خدا مدح‌خوان توست
سوگند می‌خـورم بـه محمّد که رهبری
بعـد از رسـول، حقِ تو و خاندان توست
آن کس که خواست غصب کند مسند تو را
کمتـر ز خـاک خادمـۀ آستـان تـوست
وقتی که او به جنگ احد گفت الفرار
آورد جبرییــل بـرای تــو ذوالفقـار
 
****
 
ای سجده شسته روی خود از خاک کوی تو
ای سیل‌هـای رحمت حق آب جوی تو
بی‌آبرویـم، ایــن نبــوَد گـر عقیـده‌ام
اســلام راسـت آبــرو از آبــروی تـو
خلـوت کننــد چونکـه خـدا و پیمبرش
باشـد کـلام هـر دو فقط گفتگـوی تو
بالاتــری از اینکــه تمـام بهـشت را
فردا کننـد هدیـه بـه یک تار موی تو
در چشم آن که پاک سرشت است یا علی
دیـدار قنبـر تــو بـهشت اسـت یا علی
در پیکــر تـو روح و روان محمّــد است
در کـام تـو همیشـه زبـان محمّـد است
بگـذار دیگــران ز پـی دیگــران رونــد
مولای من کسی است که جان محمّد است
قدر و جـلال و شان محمّد از آن توست
قدر و جلال و شان تو از آن محمّد است
دیـدم هــزار مرتبــه گفتـم هـزار بــار
در تـو تمـام نـام و نشـان محمّـد است
«میثم» تو را شنـاخت، تـو مرآت احمدی
نامت خوشت علی است، ولیکن محمّدی

غلامرضا سازگار

**********************

عید غدیر عید خداوند اکبر است
این عید از تمامی اعیاد، برتر است
عید تمام نعمت و عید کمال دین
یا عید حاصل زحمات پیمبر است

 
قرآن پیام داده که این عید احمد است
زهرا به وجد آمده کاین عید حیدر است

عید خدا و لوح و قلم عید جبریل
 عید چهارده حجج الله اکبر است

از خطبۀ غدیر بخوانید با نبی
مدح علی که وحی خداوند اکبر است

سوگند می‌خورم به خداوندی خدا
آن را که دوستی علی نیست کافر است
 
گو صد هزار بار شود غصب، حق او
بعد از نبی علی به همه خلق، رهبر است
 
طاعات، بی‌ولای علی هیزم جحیم
توحید بی‌وجود علی نخل بی‌بر است
 
بی مهر مرتضی‌علی و خاندان او
حج و نماز و روزه همان جسم بی‌سر است
 
در آفتاب حشر فقط پرچم علی
بر فرق هر پیامبری سایه‌گستر است
 
یک گوشه از ولایت او وسعت بهشت
یک قطره از کرامت او حوض کوثر است
 
باید برید سر ز تن دشمن علی
حتی اگر برادر و فرزند و مادر است
 
مقداد او به باغ جنان ناز می‌کند
کل بهشت‌، عاشق سلمان و بوذر است
 
آیا بود فراری جنگ احد امیر
یا آنکه فاتح احد و بدر و خیبر است؟
 
والله نفس پاک پیمبر فقط علی‌ست
والله شهر علم، محمد، علی در است
 
کس را چه زهره تا که به زهرا شود امام
تنها علی امام به زهرای اطهر است
 
می‌گویم این کلام و برآیم ز عهده‌اش
یک یاعلی عصارۀ الله‌اکبر است
 
یا مظهرالعجایب، یا مرتضی علی
این ذکر بر ملائکه ذکر مکرر است
 
قرآن و او بسان دو ابرو کنار هم
یا مهر و ماه یا دو فروزنده اختر است
 
این دو برای امت اسلام دو پدر
یا در کنار هم دو گرامی برادر است
 
این است آن علی که پیمبر به وصف او
فرمود با تمامی ایمان برابر است
 
یک لحظه‌اش ز عمر زمان پر فروغ‌تر
یک ضربه‌اش ز طاعت کونین، برتر است
 
با یک اشاره‌اش همه سلمان اهل‌بیت
از یک نظاره‌اش همه عالم ابوذر است
 
خواهد کند معاویه با او برابری
والله کم ز خاک کف کفش قنبر است
 
تنها علی مدرس کل ملائکه
تنها علی معلم علم پیمبر است
 
تنها علی برادر پیغمبر خداست
تنها علی به عرصۀ پیکار، حیدر است
 
ماه است شمع خانۀ خشت و گل علی
خورشید در فروغ رخ او شناور است
 
غیر از علی که نفس نفیس محمد است؟
غیر از علی کتاب خدا را که داور است؟
 
لال‌اند جن و انس و ملک در ثنای او
مدح علی به عهدۀ شخص پیمبر است
 
«میثم» خوش است مدح علی با زبان وحی
قرآن و وصف شیرخدا شیر و شکر است
 
 
استاد سازگار



موضوعات مرتبط: عید غدیر

برچسب‌ها: اشعار عید غدیر خم مهدی وحیدی
[ 30 / 7 / 1392 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 62 صفحه بعد